سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
آقاشیر
صلوات صلوات صلوات علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
صفحه نخست                  ATOM                 عناوین مطالب            نقشه سایت
پنج شنبه 87 تیر 6 :: 3:39 عصر ::  نویسنده : آقاشیر

هر که با پاکدلان صبح و مسایی دارد

دلش از پرتو اسرار صفایی دارد

زهد با نیت پاک است نه با جامه پاک

ای بسا الوده که پاکیزه ردایی دارد

مور هرگز به در قصر سلیمان نرود

تا که در لانه خود برگ و نوایی دارد

 

شمع در ان بزم از گریه بسوخت

خنده بیچاره ندانست که جایی دارد

هیزم سوخته شمع ره و منزل نشود

باید افروخت چراغی که ضیائی دارد

گوهر وقت بدین خیرگی از دست مده

اخر این در گرانمایه بهایی دارد

 

.
?

 

 خودکشی‌های عاشقانه
?
?زن نامه‌ای از طرف شوهرش دریافت کرد. دو سال از زمانی که مرد دیگر دوستش نداشت و او را ترک کرده بود می‌گذشت. نامه از یک سرزمین دور آمده بود.
?«اجازه نده بچه توپش را به زمین بزند. صدای آن قلب مرا می‌شکند.»
?زن توپ را از دختر نه ساله‌اش گرفت.
?دوباره نامه‌ای از طرف شوهر آمد. این یکی از پستخانه‌ی دیگری بود.
?«بچه را با کفش به مدرسه نفرست. من می‌توانم صدای پای او را بشنوم. این صدا قلب مرا می‌شکند.»
?زن به جای کفش، صندل‌های نرم پای بچه کرد. دختر گریه کرد و دیگر حاضر نبود به مدرسه برود.
?یک بار دیگر نامه‌ای از طرف شوهر آمد. فاصله‌اش با نامه‌ی گذشته یک ماه بیشتر نبود اما دست خط مرد به نظر زن خیلی قدیمی آمد.
?«اجازه نده بچه از کاسه‌ی چینی غذا بخورد. می‌توانم صدایش را بشنوم. این صدا قلب مرا می‌شکند.»
?زن با قاشق‌ چوبی خودش به دختر غذا داد. درست مثل سه ساله‌گی‌اش. بعد دورانی را به یاد آورد که دختر واقعاً سه ساله بود و مرد روزهای خوشی را کنار او گذرانده بود. دختر خودش رفت از قفسه‌ی آشپزخانه کاسه‌ی چینی‌اش را برداشت. زن فوراً آن را از دست او گرفت و در باغچه به سنگ کوبید: صدای شکستن قلب مرد! زن ناگهان ابروهایش را بالا برد. کاسه‌ی خود را به طرف دیوار پرتاب کرد و آن را شکست. آیا این صدای شکستن قلب شوهرش نبود؟ زن میز ناهارخوری کوچک را از پنجره به باغچه پرتاب کرد. این صدا چی؟ زن خود را به دیوار زد و شروع به مشت کوبیدن کرد. خود را روی پارتیشن کاغذی پرت کرد و مثل نیزه از میان آن گذشت و سقوط کرد. این صدا چی؟
?«مامان، مامان، مامان!»
?دختر شیون‌کنان به طرف او دوید. زن به او سیلی زد. آه، به این صدا گوش کن!
?هم چون پژواکی از آن صدا، نامه‌ی دیگری از طرف شوهر آمد. از سرزمین و پست‌خانه‌یی دور و جدید.
?«هیچ صدایی در نیاورید. درها را نه ببندید نه بازکنید همین‌طور پنجره‌ها را. نفس نکشید. حتا نباید اجازه دهید صدایی از ساعتی که در خانه است بیرون بیاید.
?«هردو شما، هردو شما، هردو شما!» زن همان‌طور که نجوا می‌کرد اشکش جاری شد. بعد از آن، دیگر از هیچ‌کدام آن دو، هیچ صدایی شنیده نشد. آن‌ها حتا به کوچک‌ترین صداها پایانی جاودانه بخشیدند. به عبارت دیگر، مادر و دختر هر دو مردند.
?و عجیب این‌جاست که شوهر زن هم کنار آن‌ها دراز کشید و مرد.
?

 

 

 

من گیاهی ریشه در خویشم

من،سکون ابشاران بلورین زمستانم

من؛شکوه پرنیان روشن دریای خاموشم

من؛سرود تشنه بیمار خیزان بهارانم

مهر دوزخ تاب افسون سوز شب کوشم

مرغ زرین بال دریا راز مهتابم

چشمه سار نیلی خوابم

چنگ پنهان خیز توفانم

باد بیدار گل انگیزم

سایه ی سرودم که می بالد

نی چوپانم که می نالد

اهوی دشتم که می پوید

من؛گیاهی ریشه در خویشم

که در خورشید می روید.

 

 

 

 

 

عشق..........


عشق یعنی با جهان بیگانگی
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی سر به دار آویختن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی در جهان رسوا شدن
عشق یعنی مست و بی پروا شدن
عشق یعنی سوختن یا ساختن
عشق یعنی زندگی را باختن


عشق یعنی انتظار و انتظار
عشق یعنی هرچه بینی عکس یار
عشق یعنی دیده بر در دوختن
عشق یعنی در فراقش سوختن
عشق یعنی شعله بر خرمن زدن
عشق یعنی رسم دل بر هم زدن
عشق یعنی لحظه های التهاب
عشق یعنی لحظه های ناب ناب
عشق یعنی با پرستو پر زدن
عشق یعنی آب بر آذر زدن


عشق یعنی سوز نی ، آه شبان
عشق یعنی معنی رنگین کمان
عشق یعنی شاعری دل سوخته
عشق یعنی آتشی افروخته
عشق یعنی با گلی گفتن سخن
عشق یعنی خون لاله بر چمن
عشق یعنی دیده بر در دوختن
عشق یعنی در فراقش سوختن
عشق یعنی یک تیمّم، یک نماز
عشق یعنی عالمی راز و نیاز


عشق یعنی چون محمد پا به راه
عشق یعنی همچو یوسف قعر چاه
عشق یعنی بیستون کندن به دست
عشق یعنی زاهد اما بُـت پرست
عشق یعنی همچو من شیدا شدن
عشق یعنی قطره و دریا شدن
عشق یعنی یک شقایق غرق خون
عشق یعنی درد و محنت در درون
عشق یعنی یک تبلور یک سرود
عشق یعنی یک سلام و یک درود


عشق یعنی لایق مریم شدن
عشق یعنی با خدا همدم شدن
عشق یعنی جام لبریز از شراب
عشق یعنی تشنگی یعنی سراب
عشق یعنی لذت یک آرزو
عشق یعنی یک بلای ماند گار
عشق یعنی هدیه ای از آسمان
عشق یعنی یک صفای سازگار

 

  

منبع :  vahid-m.blogfa.com




موضوع مطلب :



 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب